نويسنده: علي محمدي آشناني




 

ملاصدرا با تأثّر از آثار پيشينيان و به ويژه فارابي، جوامع بشري را به دو گروه فاضله و غير فاضله تقسيم مي کند؛ او معتقد است نظام سياسي فاضله در تمام انواع و اقسام خود در پيوند با امت فاضله، مدينه ي فاضله، رياست فاضله و اجتماع فاضله شکل مي گيرد و همه ي اين ها در همکاري با يکديگر به دنبال تحقق يک هدف معيّن که همان رسيدن به کمال نهايي است، معنا مي يابد.
در مقابل اين نظام، شکل گيري نظام غير فاضله شامل جاهله، ظالمه و فاسقه در پيوند با امت غير فاضله، مدينه ي غير فاضله، رياست غير فاضله و اجتماع غير فاضله است که در همکاري و تعاون با يکديگر براي رسيدن به سعادت هاي پنداري و در واقع به دنبال شرور هستند، زيرا در نگرش امت هاي غير فاضله، سعادت حقيقي جاي خود را به سعادت هاي پنداري و توهمي- که در واقع شرور هستند- داده است.
اجتماعات غير فاضله را به سه گروه جاهله، ظالمه و فاسقه تقسيم مي کند ولي همانند ساير نظريه پردازان آن ها را به گروه هاي مختلف تفکيک نمي کند.
در نگاه ملاصدرا، نظام سياسي فاضله در زمان هاي مختلف، مختلف مي باشد؛ ملاصدرا رئيس اوّل مدينه را پيامبر مي داند و معتقد است پس از او اين رياست به امامان مي رسد. وي نظام سياسي عصر غيبت را بررسي کرده و براي آن دوران، ولايت سياسي مجتهدان را پيشنهاد مي کند. مقصود صدرالمتألهين از مجتهد، کسي است که علاوه بر معرفت کامل به اسلام در تمام ابعاد آن، انساني خود ساخته و به تعبير ديگر حکيم الهي و عارف رباني باشد. (1)

شهر و حاکميت آرماني ذوالقرنين

در بيشتر تفاسير در ذيل آيات 83-94 سوره ي کهف (2) در روايات مربوط به ذوالقرنين، گونه اي از جامعه ي آرماني از زبان وي وصف شده است. در اين روايات، ذوالقرنين از ديدار خود با جامعه اي سخن مي گويد که داراي مردمي متحد و جامعه اي عادل و خداپرست هستند و جامعه ي آنان بدون نياز به حاکم و قاضي و نيروي انتظامي به خوبي مديريت مي شود. (3)

پي نوشت ها :

1. برگرفته از: نجف لک زايي: کتاب انديشه سياسي صدر المتألهين
2. ( حَتّي إذا بَلَغَ الشَّمسِ وَجَدَها تَغرُبُ فِي عَينٍ حَمِئَهٍ وَ وَجَدَ عِندَها قَوماً قُلنا يا ذَوالقَرنَينِ إمّا أن تُعَذِّبَ وَ إمّا أن تَتَّخِذَ فَيهِم حُسناً* قالَ أمّا مَن ظَلَمَ فَسَوفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إلي رَبِّهِ فَيُّهَذُّبُهُ عَذاباً نُکراً * وَ أَمّا مَن آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُ جَزاءً الحُسني وَ سَنقُولُ لَهُ مِن أمرِنا يُسراً * ثُمَّ أتبَعَ سَبَباً * حَتّي إذا بَلَغَ مَطلِعَ الشَّمسِ وَجَدَها تَطلُعُ عَلي قَومٍ لَم نَجعَل لَهُم مِن دُونها سِتراً* کَذلِکَ وَقَد أحَطنا بِما لَدَيهِ خُبراً * ثُمَّ أتبَعَ سَبَباً * حَتّي إذا بَلَغَ بَينَ السَّدَّينِ وَجَدَ مِن دُونِهِما قَوماً لا يَکادُونَ يَفقَهُونَ قَولاً )؛ کهف، آيات 86-93.
3- طبري، جامع البيان في تفسير القرآن، ج16، ص 17؛ ابوالفتوح رازي، روح الجنان في تفسير القرآن، تصحيح دکتر محمد جعفر ياحقي و دکتر محمدي ناصح ميبدي، ج13، ص 36 و ميبدي، کشف الاسرار وعدة الابرار، ج5، ص730.

منبع مقاله :
محمدي آشناني، علي؛ (1392)، جامعه آرماني قرآن کريم، قم: مؤسسه بوستان کتاب، ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، چاپ اول